به امیدی که دل را بر ضریح غربتش بندم
دانلود ( به امیدی که دل را بر ضریح غربتش بندم )
چهل شب سوختم آیینه باریدم دعا کردم
دلی با اشک شستم نذر دیدار خدا کردم
چهل شب زیر باران خیس شد پیراهن روحم
شدم شفاف و خود را پاک از این رنگ و ریا کردم
چهل شب در چهل منزل به دنبال خودم رفتم
خودم را ، آن من گمگشته خود را صدا کردم
به دنبال صدایی مهربان از خویشتن رفتم
جهتها ناگهان گم گشت و رو بر نا کجا کردم
دلم از کوچه های توبه رفت و با خدا پیوست
من او بار ها را هر چند در دوزخ رها کردم
درونم جنگلی در می پسچید همچون نی
شراری بر نوا بخشیدم و آتش به پا کردم
به امیدی که دل را بر ضریح غربتش بندم
غزل های غریبی نذر پابوس رضا کردم
نظرات شما عزیزان:
+ نوشته شده در 16 آذر 1395 ساعت 15:52 توسط سجاد
| تعداد بازديد : 200